نویسنده
دانشجوی دکترای پژوهش هنر / دانشگاه هنر تهران،
چکیده
در سینمای آنالوگ تصویر بر اثر تابش نور بر روی مادهی سلولوئید ثبت میشود. در تصویر آنالوگ ارتباط بین دوربین و ابژهی ضبط شده در نسبت با زمان و فضا درک میشود. بنابراین، ارتباط بین واقعیت و بازنمایی آن در سینمای آنالوگ بسیار اهمیت یافته است. در مقابل، تبدیل اطلاعات ضبط شده به سیستم عددی در فناوری دیجیتال، ارتباط مادی بین شیء و تصویر را از بین برده است. برخی نظریهپردازان سینمایی معتقدند که تصویر دیجیتال به دنبال ارائهی درست واقعیت نیست، بلکه روشی دقیق در شبیهسازی شیوههای بازنمایی است. هدف اصلی پژوهش حاضر این است که به تحلیل سبک سینمایی عباسکیارستمی در «گذار از سینمای آنالوگ به دیجیتال» بپردازد. عباس کیارستمی در آثار سینمایی خود پیش از ظهور تصویرسازی دیجیتال، بازنمایی تصویری را در ارتباط با ابزار سینما و مفهوم حرکت به ویژه از منظر هستیشناسی ذات رسانهی سینما به چالش کشیده است. کیارستمی به ویژه در سهگانه کوکر (۱۳۷۳-۱۳۶۵) بر گسست بین واقعیت و بازنمایی آن تأکید میکند. بر این اساس میتوان این پرسش را مطرح کرد که تغییر در فناوری رسانهی سینما چگونه بر واقعگرایی سینمایی کیارستمی تأثیر گذاشته است. رویکرد این پژوهش تحلیل بر مبنای مفاهیم بازتابندگی، خود ـ آگاهی و فاصلهگذاری مدرن است؛ مفاهیمی که به طور معمول در توصیف سبک سینمایی کیارستمی مورد استفاده قرار میگیرند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که رهایی حرکت دوربین دیجیتال ساختهشدن فیلمی همانند ده (۱۳۸۰) را ممکن کرده است که در آن کارگردان، بازیگران و مخاطب نقشی همسان دارند. کیارستمی با استفاده از فناوری دیجیتال از گسست بین سوژه و ابژه فراتر رفته که به نوعی زیباییشناسی تعاملی در آثارش منتهی شده است.
کلیدواژهها