مطالعات فرهنگی و ارتباطات

نویسنده

دانشگاه صدا و سیما

چکیده

ﺑﻲ ﺗﺮدﻳﺪ ﻛﻠﻴﻔﻮرد ﮔﻴﺮﺗﺰ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ و اﺛﺮﮔﺬارﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮدم ﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﺮﻗﺮارﻛﺮدن ﭘﻴﻮﻧﺪ
ﺑﻴﻦ ﺗﻔﺴﻴﺮ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻗﺪﻣﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه در ارﺗﻘﺎی ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﺮدم ﺷﻨﺎﺳﻲ در ﻣﻴﺎن داﻧﺸﻬﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ و
اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺮداﺷﺘﻪ اﺳﺖ .ﺟﺎﻳﮕﺎه او را در ﻣﺮدم ﺷﻨﺎﺳﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ و دﻳﻦ ﻣﻲ ﺗﻮان ﺑﺎ ﺟﺎﻳﮕﺎه
ﻣﺎﻛﺲ وﺑﺮ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮد .او از ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺎﻟﻜﻮت ﭘﺎرﺳﻨﺰ ﺑﺎ آرای ﻣﺎﻛﺲ وﺑﺮ آﺷﻨﺎ ﺷﺪ و
ﺗﻼش ﻛﺮد ﺗﻔﻬﻴﻢ و ﺗﻔﺴﻴﺮ را در ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﭘﺪﻳﺪه ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﻨﺪد .ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ
 داﻧﺴﺖ .او ﺑﺎ «ﺟﺎﻣﻌﻪ» و «ﻓﺮﻫﻨﮓ»ﻣﻮارﻳﺚ ﻧﻈﺮی و ﻋﻤﻠﻲ ﮔﻴﺮﺗﺰ را ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻼﺷﻬﺎی او در ﺗﻮﺿﻴﺢ راﺑﻄﻪ
 از ﭘﻴﺶ،ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪن اﺳﺘﻘﻼل و اوﻟﻮﻳﺖ ﺑﺮای ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻗﺮاوﻻن روﻳﻜﺮدی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺮﻳﺴﺘﻴﻦ ﺑﻞ آن را
"فرهنگ نمادگرا" می  ﺧﻮاﻧﺪ .اﺑﺰار ﺗﺌﻮرﻳﻚ ﻛﺎرآﻣﺪ ﮔﻴﺮﺗﺰ در اﺗﺨﺎذ و ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻳﻦ روﻳﻜﺮد ﺗﻔﺴﻴﺮی
و ﻣﻌﻨﺎﮔﺮا، آﺋﻴﻦ اﺳﺖ .ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﺪ ﻛﻪ آرای ﮔﻴﺮﺗﺰ ﺑﺮای داﻧﺶ ﭘﮋوﻫﺎن اﻳﺮاﻧﻲ
ﭼﻨﺪان ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﻧﺒﺎﺷﺪ .ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻼش ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ از آرای ﮔﻴﺮﺗﺰ اراﺋﻪ ﻛﻨﺪ و ﻧﺸﺎن دﻫﺪ
ﻛﻪ او را ﺑﻪ ﭼﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﺗﻔﺴﻴﺮﮔﺮا داﻧﺴﺖ .اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ و ﻣﺮوری ﺑﺮ روﻳﻜﺮد ﺗﻔﺴﻴﺮی
ﮔﻴﺮﺗﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ و دﻳﻦ و ﻣﺮوری ﺑﺮ ﻳﻜﻲ از ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻴﺪاﻧﻲ او در ﺟﺰاﻳﺮ ﺑﺎﻟﻲ ﺗﻮﺿﻴﺢ دﻫﺪ ﻛﻪ او
ﭼﮕﻮﻧﻪ از آﺋﻴﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﺘﻦ ﺑﺮای ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻳﻚ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. 

کلیدواژه‌ها