نویسنده
صنایع دستی، دانشکده هنر دانشگاه الزهرا
چکیده
علیرغم طولانی بودن تاریخ ایران شاهد نوعی پیوستگی و عدم انفصال در دستاوردهای فرهنگی آن هستیم.
در مورد هنر میتوان چنین فرض کرد که در پسزمینه تحولات ، پاردایمهای فراگیر و مستمری وجود دارند که تشکیل دهنده چارچوب اصلی اندیشه هنرمندان بوده، و مانع انقطاع میان دورهها هستند. از مهمترین الگوها دریافت مکان است. مکان و زمان که ساختار هنر ایران را تحت تاثیر قرارمیدهند، خود بین دو محور هویت و فرهنگ شکل گرفتهاند. این مقاله بر آن است تا با پاسخ به این پرسشها که پاردایم مکان چیست و از چه ساختاری برخوردار است، به هدف پژوهش که تبیین چگونگی بروز و تاثیر آن در هنرنقاشی بپردازد.
نتیجه این پژوهش تحلیلی، توصیفی، با بررسی اسناد مربوط و نمونه های دردست و اطلعات کتابخانهای روشن میکند که ساختار پارادایم مکان از باورهای عامه، فلسفی، دینی، اساطیری شکل گرفته و نقاشی ایرانی ، متضمن سه دوره اصلی غیرمادی، اساطیری و مادی است.
کلیدواژهها