نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
بازتابندگی در معنای عام آن، واجد سبقه و مقبولیت تردیدناپذیری در فلسفه، علم و هنر است. این ترماز یکسو به عنوان مفهومی روش شناختی در این حوزهها مورد استفاده قرار میگیرد و از سوی دیگر مفهومی ست که امکانهای تحلیلی مهمی را در سنجش امور ملازم با این حوزهها فراهم میآورد. علاوه بر این، بازتابندگی بنا بر چارچوبهای تفسیری مختلف، دلالتهای متفاوتی به خود میگیرد؛ دلالتهایی که میتوانند معرفت شناختی، روش شناختی، زیبایی شناختی، اخلاقی یا سیاسی باشند. بر همین اساس و با توجه به محور مسئله زای مقالهی حاضر، بازتابندگی بیش از هرچیز در نسبت با مقولات فرودست بودگی و مزیت بازنمایی/روایت مدنظر خواهد بود و دقیقا از چنین منظری ست که میتوان به نحو معناداری از امکانهای خلاقانهی "کلوزآپ- نماینزدیک" در بهرهگیری از بازتابندگی هنری و نیل به مواجههای اخلاقی با دیگری فرودست سخن گفت. همانطور که خواهیم دید این روایت میکوشد تا از یکسو فضایی را برای شخصیت مرکزی فراهم آورد تا وی بتواند بازنمایی و روایتی را از خویش برسازد و از سوی دیگر تلاش میکند تا این امر را از رهگذر برقراری نسبتی بازتابنده با محدودیتهای روایتهای متعارف به انجام رساند. در این مجالبه منظور بسط و توضیح این امکانها، ابتدا بر نسبت مسئله زای میان فرودستان و بازنمایی تمرکز کرده و سپس میکوشیم تا پس از اشاره به بازتابندگی در معنای عام آن، به بررسی موردی روایت کلوزآپ- نماینزدیکپرداخته و دلالتهای اخلاقی بازتابندگی در این روایت سینمایی را مورد مداقه قرار دهیم.
کلیدواژهها