نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
انسانشناسی، علم مطالعه و شناخت علمی انسان است که به شناخت دانش فرهنگی، ارزشها، هویت، باورها، فرهنگ، زبان، پدیدههای طبیعی، دگرگونیهای محیطی انسان در زندگی و غیره میپردازد. یکی از اهداف انسانشناسی، توصیف مسایل عینی و پدیدههای مادی و غیرمادی است. انسان در ابتدا از زبان برای توصیف مسایل و پدیدهها استفاده کرده، سپس با عقل و تفکر برای مفاهیم ذهنی به توصیف آن پرداخت. آن چرا که انسان به صورت مشاهده سپس به تفسیر میپردازد از زبان بوده و آن را از نسلی به نسل دیگر چرخانده و میچرخانند. بنابراین توسعة فرهنگی و رابطة آن با زبان از قدیم بوده و همچنان ادامه دارد. در تقسیمبندی این علم به یکی از شاخههای انسانشناسی فرهنگی میرسیم که زبانشناسی زیرشاخة این علم میباشد. لذا میتوان گفت رابطة تنگاتنگ زبان و انسانشناسی، پیوند دو علمی است که با یکدیگر آمیخته و مکمل هم میباشند. هرچند وقتی از یک زبان صحبت میکنیم یعنی از یک فرهنگ صحبت میکنیم. پس زبان دریچة قلبی فرهنگ است، به گونهای که فرهنگ از طریق یک نظام ارتباطی نمادین که آن را زبان میخوانند انتقال مییابد. به همین دلیل انسانشناسی برای شناخت فرهنگ، به شناخت فرایند درونفرهنگی، تودة مردم، دانش عامة مردم همان فولکلورها، آداب و رسوم، باورهای یک قوم یا ملت ازطریق آن شناخت، برای یافتن به آنچه در سراسر زندگی خود به افسانهها، اسطورهها روی آورده، تا به پاسخ پرسشها دربارة انسان بپردازد. این موضوع با مطالعة رابطة انسانشناسی و نگاه آن به زبان و فرهنگ عامه، قابل مطالعه و بررسی است که این نوشتار آن را دنبال کرده و بهصورت توصیفی، تحلیل این رهیافتها برای مطالعات انسانشناسی و سهم زبان در فرهنگ چقدر است، هدف اصلی مقاله بوده است.
کلیدواژهها