نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
زنان مطلقه، یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه محسوب میشوند. آنچه که آنان را به افرادی آسیبپذیر تبدیل میکند، نه تنها تأثیرپذیری از ابعاد منفی طلاق بلکه نگاه تبعیضآمیز جنسیتی در قبال وضعیت آنان پس از طلاق است. از این رو پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای و با کاربست تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 18 زن مطلقه تهرانی که بیش از یک سال از طلاقشان سپری شده است به بررسی موانع فرهنگ جنسیتی در تعاملات اجتماعی زنان پس از طلاق و نیز استراتژیهای آنان برای مقابله با این موانع و در نهایت پیامدهای این مسئله در زندگی زنان مطلقه پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد، فرهنگ جنسیتی تبعیضآمیز به شیوههای گوناگونی منجر به تشدید موانع و فشارها بر زنان مطلقه و تعاملات اجتماعی آنان میگردد. موانعی که سازگاری آنان با زندگی پس از طلاق را با چالشهایی جدی مواجه مینماید. این موانع شامل مواردی چون مقصرانگاری زنان، تحدید فرصتهای ازدواجی آنان، نگاه شیءواره به زنان مطلقه و محدودیت در اشتغال و مکانیابی جدید آنان است. از سویی زنان برای مقابله با این موانع از استراتژیهای گوناگونی چون پنهانسازی طلاق، تلاش برای ارتقاء اجتماعی در سایر زمینهها، ازدواج مجدد و ورود به روابط جدید، گزینش شبکههای تعاملی همگرا و دوری جستن از شبکههای غیرهمگرا استفاده میکنند. این در حالی است که اعمال چنین نگرشهای تبعیضآمیزی میتواند منجر به ایجاد پیامدهایی چون کاهش مشارکت اجتماعی و تنزل سرمایه اجتماعی زنان، کاهش کیفیت زندگی آنها، افزایش احساس ناامنی اجتماعی، افزایش احساس محرومیت نسبی، داغ ننگ، طرد اجتماعی و نیز افزایش احتمال درگیری با انحرافات اخلاقی و سایر آسیبهای اجتماعی برای زنان مطلقه باشد. تأثیرات منفی و مخربی که نه تنها زنان مطلقه را درگیر خود میسازد بلکه فرزندان، خانواده، اطرافیان و در نهایت کل جامعه و نهاد خانواده را درگیر و تضعیف خواهد نمود.
کلیدواژهها