نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
این پژوهش از مفهوم چندصدایی باختین و ابهام روایی در رمان طبلحلبی اثر گونترگراس استفاده و امکان ایجاد گفتمان فراداستانی را ارزیابی نموده است. اگرچه نمیتوانیم منکر حضور مؤلّف در اثر خویش باشیم، اما آنچه که در اینجا بیشتر مورد توجه است تعامل میان اظهارات چندصدایی است که در سخنان راوی غیرقابلباور داستان نمود یافته و به کمک مفاهیم باختینی کارنواله و چندآوایی قابل شناسایی هستند. در این مطالعه، به چگونگی و میزان جذب/نفوذ گفتمان «غیرخودی» در گفتمان «خودی» پرداخته شده و بدین ترتیب دنیایی را پیشنهاد نمودهایم که در آن اظهارات حاشیهای قادر به تعامل با نیروهای مردسالارانه مرتبط با فرهنگ سلطه باشند. ما در اینجا ضمن بررسی رمان فوق نتیجه گرفتیم که پتانسیل نظمگریز و هنجارشکن هر متن روایی نهتنها از درهمتنیدگی کارنوالهی آن با فرهنگ مسلّط بلکه از توانایی آن در عبور از قیود فرهنگ سلطه و بازیابی پیوندهای همزمانی و درزمانی خود با سایر فرهنگها، خاصّه مبانی فرهنگیخویش، حاصل شده است. در این الگو، هویتهای غیرخودی با قدرت پدرسالارانه گفتمان دارند و در عین حال، اقلیم مستقلّ خویش را برمبنای الزامات درونی و بیرونی خود خلق و تثبیت مینمایند. هر روایت گرچه به نویسنده آن تعلق دارد و حاوی جهان بینی اوست، امّا خواهناخواه نشانهها و تعابیری از گفتمان غیرخودی را نیز در خود دارد که در لایههای مختلف داستان قابل بحث و بررسی هستند. این ویژگیها که از متن اقتباس میشوند، زمینهساز ایجاد گفتمانهای فراداستانی (فراتر از ظاهر آن روایت) هستند.
کلیدواژهها