انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Childhood Studies: Concepts, Approaches and Key Issuesمطالعات کودکی: مفاهیم، رویکردها و مسائل محوری133625975FAسعید ذکاییاستاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20160614<strong>Sociopolitical processes have radically transformed childhood is modern time. The diversity of experiences of children are shaped in varied fields of everyday life with diverse discourses and representations made of the childhood make it necessary to adopt an interdisciplinary approach to understand its dynamics. The present paper aims to provide an account of the approaches and traditions affecting childhood studies and also to clarify the concepts and methods employed by childhood scholars. It is argued that a deep reflexivity and a creative combination of theoretical and empirical findings provided on childhood in Iran could provide an ideal opportunity to understand childhood and the trends accompanying it. It is believed the major academic has faced institutional obstacles of childhood studies in Iran. The paper ends with clarifying on its potentials for policy making and the potentials it has for promoting quality of life and a better dialogue with children</strong>.کودکی امروز در فرآیندی تاریخی و اجتماعی ماهیت متفاوتی یافته است. تنوع تجارب کودکان در میدانهای روزمره زندگی و نیز تنوع گفتمانها و بازنماییهای شکل گرفته نسبت به آنها ضرورت به کارگیری منظری بین رشتهای را در فهم پویاییها و پیچیدگیهای این پدیده آشکار میسازد. مقاله حاضر بدنبال ارائه شرحی از رویکردها و سنتهای مؤثر بر توسعه حوزه مطالعات کودکی و مفاهیم، روشها و مسائل محوری آنهاست. استدلال بر این است که ذخیره دانش آکادمیک از کودکان در ایران با باز اندیشی و ترکیب خلاقانه در تجارب نظری و پژوهشی طیفی از رشتههای علوم اجتماعی و انسانی مانند روانشناسی، مردمشناسی، تاریخ، ادبیات، حقوق و جامعهشناسی میتواند ظرفیت ایدهآلی برای درک عمیقتر کودکی به مثابه سازهای مدرن فراهم ساخته و سنت بین رشتهای مطالعات کودکی را در خدمت سیاستگذاری، ارتقاء کیفیت زندگی و تعامل بهتر با کودکان قرار دهد.https://www.jcsc.ir/article_25975_f710c57ed8b203f29fa535fc8ab400a5.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Dechildization in Primary School Textbooks in Iranکودکیزدایی در کتابهای درسی ابتدایی در ایران377025976FAاحمد شبانیدبیر آموزش و پرورش بانه(کردستان) دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته فلسفه تعلیم و تربیت مدرس دانشگاههای پیام نور و آزاد واحد بانه.Journal Article20160507<span> This paper aims to study the issue and the representation of childhood in Iranian primary school textbooks. Are children small adults that differ from adults only in terms of physique? How is the official view to concept of childhood in which educational methods are reflected? How is the "childhood" status in textbooks that is expresser of philosophy, goals and also idealistic humanization in educational system? Whether the children will be expunged from their childhood or this period will be lengthened to posture this childhood world? As the textbooks especially in Iranian educational system are the only unrivalled instructional sources, the author is about to search for the response of questions by content analysis?The target population includes all 20 textbooks of the first period (3 years) which have been taught in Iranian primary schools during 2014/2015. As sampling cannot achieve the desired results, all textbooks in this period, must have been analyzed and the sample in this study will be the population. So the sample size will be the same population in this study. The general argument in this article will be the matter in which children will be driven for their only childhood to adulthood by religion and politics. In all, the results of this study show these school textbooks rush the children from childhood into adulthood.</span>مقاله حاضر با هدف بررسی موضوع کودکی و نحوهی بازنمایی آن در کتابهای درسی دوره اول ابتدایی در ایران به نگارش در میآید. آیا کودکان، بزرگسالان کوچکی هستند که تنها به لحاظ جثه با بزرگسالان تفاوت دارند؟ نگاه و تلقی رسمی به مفهوم کودکی که برآیند آن در روشهای تعلیم و تربیت متبلور میشود، چگونه است؟ جایگاه «کودکی» در کتابهای درسی که بیانگر فلسفه، اهداف و آرمانهای انسانسازی در نظام آموزشی هستند چگونه است؟ آیا کودکان در کتابهای درسی، از کودکی خویش زدوده میشوند یا این دوره به درازا کشیده میشود تا دیرتر از این جهان کودکانه گذر کنند؟ از آنجا که کتابهای درسی در هر نظام آموزشی و به ویژه در نظام متمرکز ایران به عنوان تنها منابع آموزشی، همچنان یکه تازند، نویسنده بر آن است تا بر مبنای روش تحلیل محتوا به جستجوی پاسخ سؤالات و مفروض اصلی مقاله برود. جامعه آماری این پژوهش تمامی 20 جلد کتاب درسی دوره اول ابتدایی (پایههای اول، دوم و سوم) میباشد که در سال تحصیلی 94/93 در مدارس ایران تدریس شدهاند. از آنجا که نمیتوان با روش نمونهگیری به نتایج مورد نظر دست یافت میبایست تمام کتابهای این دوره از مقطع، مورد بررسی و تحلیل واقع شوند از این رو حجم نمونه در این پژوهش، همان جامعه آماری خواهد بود. استدلال کلی این مقاله آن است که کودکان در نظام آموزشی ایران، از طریق دو ساحت دین و سیاست،زودتر از حد طبیعی از کودکی خویش گرفته میشوند. در مجموع، نتایج این پژوهش نشان میدهد که در کتابهای درسی این دوره، نشانهها و مصادیقی وجود دارند که در تعجیل و به پیش راندن دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی نقش ایفا میکنند.https://www.jcsc.ir/article_25976_c388ff30827a5baf725fb87aa20673c3.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Iranian Legislative Politics about Orphan Childrenتحولات سن کودکی در حقوق ایران719026004FAامیر حمزه زینالیدکترای حقوق کیفری و جرمشناسی و عضو مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.تاچارا کریمیکارشناسی ارشد روانشناسی عمومیJournal Article20160607<strong>The term ‘Legislative Politics’ determines a country prospective view, and provide its own expectation from ‘legal institutions’ before enacting relevant acts. But in the Iranian legal system, since legislator doubted between ‘adoption’ and ‘fostering’, the legislative politics about orphan children is dual and vague. That situation caused by two facts: on one hand, in Islamic context adoption has some limitations, and on the other hand sometimes best interests of the child requires an adoptive family and government inevitably is attracted to adoption. These dual politics caused some discordance, conflicts in the acts and also discouraged adoptive parents or attracted them to the alternative options (such as Embryo Donation for infertile couples). The legislator must determine its own politics definitely and pass from its doubt forever.</strong>با توجه به اینکه طفل بودن فرد در حیطة «بزهکاری» و «بزه دیدگی» او و بطور کلی در عرصة حقوق کیفری ماهوی و شکلی و همچنین در عرصة حقوق مدنی از نظر حقوق و تکالیف افراد دارای آثار و تبعات مختلف و متنوعی است، قانونگذاران کشورهای مختلف سن معینی را به عنوان سن کودکی در نظر گرفتهاند. قانونگذار ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. امروزه به دلیل پذیرش جهانی اصل حمایت ویژه از کودکان در تمامی حوزهها، نوع رویکرد قانونگذار به این تعریف، آثار و تبعات مثبت و منفی زیادی میتواند به دنبال داشته باشد. بیتردید، عدم تعیین مرز مناسب و مطابق با معیارهای علمی و حقوق بشری برای تفکیک کودکی از بزرگسالی در حوزه بزهدیدگی کودکان آثار و تبعات منفی به دنبال خواهد داشت. زیرا اصولاً پس از پذیرش یک سیاست افتراقی و حمایت ویژه از این گروه آسیبپذیر در برابر نقض حقوق آنان، هنگامی میتواند این سیاست و حمایتها را به آنها تسری داد که از نظر قانونی کودک محسوب شوند. از اینرو، اگر سن طفولیت از نظر قانونی با واقعیتهای علمی و جامعهشناختی در تضاد باشد، این گروه ا آسیبپذیر با وجود پیشبینی سازوکارهای حمایتی ویژه در قوانین مختلف، از آن محروم خواهند شد. سن کودکی در حقوق ایران از زمان اولین قانونگذاریها در حوزه بزهکاری، بزهدیدگی و حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی تحولات زیادی را پشت سرگذاشته است. از همان ابتدا تعریف کودکی در حقوق ایران تحت تأثیر معیارهای شرعی و فقهی از یک سو و واقعیتهای علمی و اجتماعی از سوی دیگر و در نهایت معیارهای بینالمللی قرار گرفته است به نحوی که در این زمینه با یک سیاست تتقنینی سرگردان و گاها متضاد مواجه هستیم. این مقاله به بررسی این تحولات و مشخص نمودن رویکردهای مختلف قانونگذاری و آثار و تبعات هر یک میپردازد.https://www.jcsc.ir/article_26004_ec0549d2ebd6a2ccc76dcb0804bddd7a.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Iranian Legislative Politics about Orphan Childrenسیاست قانونگذاری ایران دربارة کودکان بیسرپرست9111226013FAصادق شریعتی نصبدکترای حقوق خصوصی و وکیل پایه یک دادگستری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه رویان، پژوهشکده زیست شناسی و علوم پزشکی تولیدمثل جهاد دانشگاهی، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، تهران، ایران.Journal Article20160607<span>The term ‘Legislative Politics’ determines a country prospective view, and provide its own expectation from ‘legal institutions’ before enacting relevant acts. But in the Iranian legal system, since legislator doubted between ‘adoption’ and ‘fostering’, the legislative politics about orphan children is dual and vague. That situation caused by two facts: on one hand, in Islamic context adoption has some limitations, and on the other hand sometimes best interests of the child requires an adoptive family and government inevitably is attracted to adoption. These dual politics caused some discordance, conflicts in the acts and also discouraged adoptive parents or attracted them to the alternative options (such as Embryo Donation for infertile couples). The legislator must determine its own politics definitely and pass from its doubt forever.</span>سیاست قانونگذاری هر کشور، رویکرد کلی و هدف آن را در وضع مقررات مینماید و انتظاری را که از قوانین میرود، معلوم میکند. در کشور ما، قانونگذار خود نیز بهروشنی نمیداند از نهاد سرپرستی (فرزندخواندگی) چه میخواهد و نگاه کلی به کودکان بیسرپرست، مبهم و دوگانه است. اشکال عمدة این سیاستگذاری را باید در تنگناهای فقهی جستجو کرد که دربارة نهاد فرزندخواندگی وجود دارد. از سوی دیگر، واگذاری کودکان آسیبپذیر و بیسرپرست جامعه به برخی خانوادهها، نیازی انکارناپذیر است و دولت را از این واقعیت نیز گریزی نیست. همین دو واقعیت (تنگناهای فقهی و نیازهای اجتماعی)، موجب تعارضاتی در قوانین مربوط به کودکان بیسرپرست شده است: پارهای از احکام قانونی، با نیازهای جامعه تناسب دارد و تابع سیاستهای «فرزندخواندگی» است، و بخشی دیگر از آنها به محدودیتهای فقهی پایبند مانده و در حد «کفالت» یا تأمین مالی است. این دوگانگی در یک نهاد و مفهوم، گاه پذیرفتنی نیست و آثار غیرمنطقی و ناهمگونی پدید میآورد. نتیجة چنین تعارضاتی نیز درنهایت مهجورماندن نهاد سرپرستی (فرزندخواندگی) و ریزش متقاضیان آن به سوی دیگر نهادهای موازی (مانند اهدای جنین) است. قانونگذار دیر یا زود باید از این وادی تردید بگذرد و سیاستی یکسان و همگون را در مورد کودکان بیسرپرست درپیش گیرد.https://www.jcsc.ir/article_26013_c25097ba2326c81b14b3e1ae4d7f8b13.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Meanings, Definitions and Functions of the Childمعنا، مفهوم و کارکرد فرزند در ایران11114628151FAمرتضی کریمی ملهدانشجوی دکتری انسان شناسی دانشگاه تهران، پژوهشگاه رویان، پژوهشکده زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، تهران، ایران.رضا عمانی سامانیدکترای عمومی، دانشجوی دکترای اخلاق پزشکی، پژوهشگاه رویان، پژوهشکده زیستشناسی و علوم پزشکی
تولید مثل جهاد دانشگاهی، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، تهران، ایران.مریم حسینی نیاکارشناس ارشد پژوهش جامعهشناسی دانشگاه الزهراJournal Article20150529The findings reported here are obtained from a qualitative study (Grounded Theory) conducted in Royan Institute Royan of Tehran Institute, Academic Center for Education, Culture and Research (ACECR). Fifteen in-depth interviews and one focus group conducted by the researchers (a middle class male in her 30s) over 2014. We studied meanings, definitions and functions of the child, paternity and maternity. We talked to infertile patients seeking medical treatment, those who have been cured by ART and have children, couples getting engaged recently and voluntary childless couples (focus group). Meanings and functions of the child were categorized in three main classifications: 1-meaning of life (including filling scene of life, filling couple’s loneliness, relieving the monotony of everyday life, taste and motive of life) 2- linking to life and self-development (child as a place for spending emotions, sense of ownership and belonging, child as completing familial life, continues of “me” in absence of ‘‘me’’, and desire for creating and bringing up) 3- self-narrative in relation to the other (adult, family, gender, sex identity). In second part of data analyzing, we explain constructing self-narrative in current Iranian families and this point that reaching to ideal child is a failed idea from voluntary childless couple’s view. Then we represent infertile patients seeking medical treatment’s opinion about voluntary childless couple. Next we indicate special reasons of voluntary childless couples for not having children including personal reasons (philosophical reasons, performing social roles, responsibility and being sensitive about raising children) and social reasons (lack of facilities for education and welfare, generation gap, duality and cultural disruption and anomy). In conclusion we persist on doing scientific studies and making decision about population and controlling it based on studies not ideological aims. <br /><span> </span>فرزند چه معنا، تعریف و کارکردهایی در جامعه و فرهنگ ایرانی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ما به افراد ناباروران در جستجوی درمان، زوجهای تازه ازدواج کرده و افراد مخالف فرزندآوری مراجعه کردیم. از طریق انجام مصاحبههای عمیق و با استفاده از روش گراندد تئوری، تلاش کردیم تا پاسخها را کدگذاری کرده و در قالب مقولهها و گزارههای مفهومی در آوریم. مهمترین یافتهها، حاکی از آن است که ایران یک جامعه فرزندخواه بوده و افراد نابارور یا افرادی که به هر دلیلی فرزند ندارند به شدت تحت فشار از سوی جامعه هستند. این مسئله باعث میشود تا بسیاری از زوجهای تازه ازدواج کرده تلاش کنند تا در پی کسب تأیید اجتماعی «مثل بقیه» شوند. کارکردها و معنی کودک را میتوان در سه دسته اصلی جای داد؛ یکم، فرزند به عنوان معنای زندگی (پر کننده صحنه زندگی، پر کننده تنهایی، از بین برنده یکنواختی، طعم و انگیزه زندگی). دوم، فرزند چیزی برای پیوند با زندگی و توسعه فردی (ظرفی برای خرج کردن عاطفه، احساس مالکیت، تعلق و تکمیل کننده زندگی، تداوم من، در غیاب من، آرزوی خلق و بزرگ کردن) سوم، فرزند به عنوان انسجام بخش روایت خود در پیوند با دیگری (هویت بزرگسالی وهویت جنسی و خانوادگی). بنابراین فرزند یک موجودیت صرفاً فیزیکی نیست و به عنوان یک موجودیت فرهنگی، معنابخش به زندگی و حتی مرگ افراد بوده و نقش بسیاری در برساخت هویت شخصی و کسب هویتهایی همچون هویت جنسی و هویت بزرگسالی دارد.https://www.jcsc.ir/article_28151_b9b57b859ff4d52e799b6796e5686eca.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Identity Dynamics in Parks; Regulated Competition on Crossroads: Two Images of Childhood in Urban Spaceجدال هویتی در پارک، رقابت قاعدهمند در چهارراه: دو نما از کودکی در فضای شهری11314626019FAمیترا اسفاریدکتری قوم شناسی از پاریسJournal Article20160531 Anthropological studies on childhood who tried to define a culture of childhood have chiefly focused on behaviours, values, and norms between children in spaces designed for this age of life. The present communication deals with the following question: Is there any formation of a specific culture among children in spaces not designed for them? Urban spaces are designed mostly for adult use, but constitutes the main working and playing space of some childhoods. In the migration situation, for example, what role does the host neighbourhood play in the children’s conceptual world? How do children produce sense of and construct their social relations within urban spaces? In order to answer these questions we have conducted two ethnographic researches in the city of Tehran, one in the park and the other one on the crossroad. The active participation of the child as a social actor in redefining and organizing his physical and social environment is the main finding of this research. Based on the first field study we will be able to observe how a group of migrant children contributes to the integration of families and the ethnic group through its territorialisation in the park of the host neighbourhood. The second fieldwork will bring to light some rulemaking of begging children regulating their concurrence in an apparently dominated situation.مطالعات انسانشناختی که به تعریف «فرهنگ کودکی» پرداختهاند، با دغدغهی استخراج ارزشها، رفتارها، هنجارها و معناسازیهای مختص دنیای کودکی، به فضاهایی روی آوردهاند که نمونهای از «جامعهی» بکر کودکان در آن قابل مشاهده و تحلیل باشد. فضای مدرسه، مهدکودک، زمین بازی و ...، یا به عبارتی فضاهایی که توسط بزرگسالان برای کودک طراحی و تعریف شدهاند، میدانهای غالب این مطالعات هستند. سوالی که مطرح میشود این است: آیا در فضای شهری که متعلق به هیچکس نیست، باز هم شاهد شکلگیری «فرهنگ کودکی» خواهیم بود؟ در شرایط مهاجرت، فضای محلهی میزبان چه جایگاهی در «دنیای کودکی» دارد؟ معناسازی و روابط اجتماعی در دنیای کودکانی که کودک خیابانی نیستند ولی، برای کار، زمان قابل توجهی از روزمرهشان را در خیابان سپری میکنند، چگونه شکل میگیرد؟ در پی این سوالها دو پژوهش قومنگارانه: یکی در فضای پارک و دیگری در چهارراهانجام گرفت. مشارکت کودک، به عنوان یک کنشگر اجتماعی، در بازتعریف و تنظیم محیط فیزیکی- اجتماعیاش مهمترین دستاورد این پژوهشها بود. در بخش اول این مقاله خواهیم دید که چگونه با قلمروسازی در فضای پارک، کودک مهاجر در شکلگیری هویت شهری و ادغام گروه خانوادگی- قومی خود مشارکت میکند. در بخش دوم خواهیم دید که هنگام هادوری، چگونه کودکان با وضع مقررات خاص خود موقعیت پررقابت چهارراه را سامان میبخشند.https://www.jcsc.ir/article_26019_9fde5ec0bddb601c8f12153f3de08ce0.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522Network analysis of social and professional relations in a brick kilnکار کودک در کورههای آجرپزی تحلیل شبکه روابط کاری و اجتماعی یک کوره17720626025FAمیترا صفاریکارشناس ارشد قومشناسی- کودک در فضای شهری، دانشجوی دکتری قومشناسی، دانشگاه پاریس 5.Journal Article20160520Child labor in brick kilns is the problematic of this research. I study the social and professional relations in a brick kiln and analyze the structure in which child labor occurs. The analysis of three professional networks (“working interaction among workers”, “Supervising the work of other workers” and “Knowing the details of what other workers”) demonstrate that on the one hand, the structure of these networks marginalizes children and on the other hand the issue of child labor in the brick kiln is turned into the something personal and family. Moreover, the analysis of four social networks (“Friendship among workers”, “family visiting among workers” ,“Helping workers” and “Getting help from workers”) demonstrate that the ethnic and gender gaps deprives children from resources and opportunities of networks. توضیح چیستی و چگونگی کار کودک در کورههای آجرپزی مسئله اصلی تحقیق حاضر است. با هدف دست یافتن به این توضیح، شبکه روابط کاری و اجتماعی میان افراد شاغل در یک کوره آجرپزی با هدف شناسایی ساخت اجتماعیای که در آن پدیده «کار کودک» روی میدهد، تحلیل شد. یافتههای حاصل از تحلیل سازمان کار در کوره نشان میدهد که چهار گروه کاری عمده «کارگران خشتزن»، «کارگران انبارزن»، «کارگران چرخکش» و «کارگران آجربارکن» در کوره مشغول به کار بودند که غالب کودکان کار در گروه کارگران خشتزن قرار میگرفتند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که 1. ساخت سه شبکه کاری «تعامل کاری میان کارگران»، «نظارت بر کار دیگر کارگران» و «اطلاع از جزئیات کاری دیگر کارگران» به گونهای است که از یک طرف کودکان را به حاشیه میراند و هیچگونه منبع و فرصتی را برای تغییر شرایط زندگی و کاری در اختیار آنها قرار نمیدهد و از طرف دیگر مسئله کار کودکان در کوره را تبدیل به مسئلهای شخصی و خانوادگی میکند و از طرح آن به عنوان مسئلهای که سازمان کار در کوره میتواند به آن رسیدگی کند، جلوگیری میکند. 2. ساخت چهار شبکه اجتماعی «دوستی میان کارگران»، «رفتوآمد خانوادگی میان کارگران» و «کمک کردن به کارگران» و «کمک گرفتن از کارگران»، مبتنی بر دو گسست قومیتی و جنسیتی، به گونهای است که با ایجاد شبکههایی همگن و یکپارچه از یک طرف دسترسی کودکان و خانوادههای آنها را به منابع و فرصتهای موجود در شبکه بسیار محدود کرده و از طرف دیگر امکان برخوردی متفاوت با پدیده کار کردن کودکان را از خانواده سلب میکند.https://www.jcsc.ir/article_26025_a7b56636680baa17cab8ca952389a76a.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575134620170522From Childish Position to Masculine Role Representations of Childhood and Gender Roles in Television Commercialsاز موقعیت کودکانه تا نقش مردانه بازنمایی کودکی و نقشهای جنسیتی در تبلیغات تلویزیونی20723526026FAثمره صفی خانیدانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه الزهرا.Journal Article20160511 Sociologists, believe that childhood is one of the most important periods of growth, personal and social development of person in the human society because at this time children socialization attained. In the process of socialization, children knowing with networking role, values and social norms and gradually learn and internalize gender roles and become socialized. The function of socialization in the society, operate by various institutions in society like: family, reference groups, education, religion and mass media. The gender socialization of children's by TV has undeniable and important role. This study in the field of sociology of gender, cultural studies tradition and by accepting these premises that advertising as a genre of media have a direct link to culture of society, and in the process of socialization by media, children learn gender identity and roles, try to analyze and investigate Advertising TV with qualitative content analysis. The results indicate the presence of male sexist ideology in commercial advertising. As well as the analysis and interpretation of advertising texts, shown that kind of gender inequality in the representation of children in television advertising in favor of boys, prevail. In other words, television commercials have tried to offer special status to male children and reproduce the gender hierarchy and lasting subordination of the females and girls. <br /> جامعهشناسان، ازآنرو کودکی را یکی از مهمترین ادوار رشد، تحول شخصیتی و اجتماعی فرد در جامعهی انسانی میدانند که جامعهپذیری در این دوران برای کودک محقق میشود. در فرایند جامعهپذیری، کودک با شبکههای نقش، ارزشها و هنجارهای اجتماعی آشنا شده و نقشهای جنسیتی را بهمرور آموخته و درونی میکند و بهاصطلاح جامعهپذیر میشود. کار ویژهی جامعهپذیری در جامعه را نهادهای مختلفی در جامعه بر عهده داشته که از مهمترین آن میتوان به نهاد خانواده، گروههای مرجع، تعلیم و تربیت، دین و رسانههای جمعی اشاره کرد. در این میان، تلویزیون بهعنوان یکی از عوامل جامعهپذیرسازی جنسیتی کودکان نقش انکار نشدنی و مهمی دارند. این مطالعه در حوزهی جامعهشناسی جنسیت، سنت مطالعات فرهنگی و با پذیرفتن این پیشفرض که تبلیغات بهعنوان ژانری رسانهای با فرهنگ جامعه ارتباط مستقیم داشته و در فرایند جامعهپذیری رسانهای، کودکان نقشها و هویت جنسیتی خود را فرا میگیرند، به تحلیل و واکاوی تبلیغات تلویزیونی با روش تحلیل محتوای کیفی پرداخته است. نتایج این مطالعه مبین حضور ایدئولوژی جنسیتگرایانه مردانه در تبلیغات تجاری است. همچنین با تحلیل و تفسیر متون تبلیغی، نشان دادهشده که نوعی نابرابری در بازنمایی جنسیتی کودکان در تبلیغات تلویزیونی به نفع کودکان پسر حاکم است. به بیان دیگر آگهیهای تجاری تلویزیونی سعی داشته تا با اعطای موقعیت و پایگاهی ویژه به کودک مذکر سلسله مراتب جنسیتی را بازتولید ساخته و به فرو دستسازی جنس مؤنث و کودکان دختر، استمرار بخشند.https://www.jcsc.ir/article_26026_5fe8c614ad6ace93410b87419d97e25e.pdf