نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 مدرس موسیقی در دانشگاه
2 دانشیار موسیقی دانشگاه هنر
چکیده
بسیاری از محققین به نتیجه رسیدهاند که گذر از زندگی روستایی و سکونت در شهرها بسیاری از آداب و رسوم واحدهای اجتماعی سنتی را از میان برده یا به سمت فراموشی سوق داده است. در گذر از چنین تغییرات فرهنگیای، موسیقیهای محلی همواره از جمله گونههایی هستند که لطمات زیادی را متحمل میشود. یقیناً دگرگونیهای عنوان شده فقط شامل ایران نمیشود؛ بلکه در اقصی نقاط جهان این مهم با شدتهای مختلف قابل پیگیری است. لذا، این مقاله تلاش داردتا با توجه به اهمیت موضوع و برای پردازش بیشتر آن را از زوایای مختلف بررسی نماید. بدین منظور در این پژوهش بحث فوق از دو منظر مورد تدقیق قرار خواهد گرفت: بخش اول، با استفاده از نظریه آرجون آپادورای، متفکر برجسته حوزۀ جهانیشدن، مسئله تغییرات در نظام فرهنگی و هنری با تمرکز بر موسیقی فولک مورد بررسی قرار میگیرد؛ و در بخش دوم، برای درک بهتر موضوع، یک نمونه لالاییخوانی از منطقه الموت از منظر قوم موسیقیشناسانه تحلیل میشود که با تشریح عوامل دخیل در لایههای مختلف آن، مسائل و جزئیات این گونۀ فولکلوریک به بوتۀ نقد گذاشته میشود. در پایان یافتههای این پژوهش نشان خواهد داد که فاکتورهای گوناگونی در این تحولات دخالت دارند و نوعاً برخی از آنها سبب «استحاله» و در مواردی سبب «جایگشت» محصولات فرهنگی و هنری میشود
کلیدواژهها