انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723New Media versus Mainstream Media: Main Factor or Side Effect Evaluation of New Media Impact on Mainstream Media Consumptionرسانههای نوین در برابر رسانههای جریان اصلی: عامل یا تشدیدکننده ضعف؟ بررسی اثرات فناوریهای نوین بر مصرف رسانههای جریان اصلی133832530FAسوسن باستانیاستاد دانشگاههادی خانیکیمدیر مسئول[ ORCIDسعید ارکان زاده یزدیدانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعیفروزنده جعفرزادهپورپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعیJournal Article20180323The research evaluates new media impacts on Iranian mainstream media. It seems that new media in Iran these days deeply effect on mainstream media and even in some cases makes them to lose their functions. This research tries to evaluate new media impacts on Iranian mainstream media’s internal mechanisms and also relations between them with politic and economic activists. New media impacts on mainstream media and their relations with activists were evaluated by qualitative grounded theory methodology. Eventually researcher concluded that new media by themselves did not reduce the mainstream media consumption but the tough controls and lack of professionalism in mainstream media were the critical cause of consumption, trustfulness and influence decline so new media rise only has amplified these consequences. In fact, politic and economic activists and the people have immigrated to new media because of weak mainstream media but they could not entirely alternate with mainstream media.<br /> بعد از انقلاب ارتباطات و اطلاعات و ظهور رسانههای نوین، انحصار رسانههای جریان اصلی از دست رفت و مخاطبان و بهرهگیران از رسانهها با ابزارهای متنوعتری برای برقراری ارتباط با جامعه روبهرو شدند. به نظر میرسد که رسانههای نوین رسانههای جریان اصلی را به حاشیه راندهاند یا دستکم قدرت آنها را کاهش دادهاند. پژوهش حاضر، قصد دارد بررسی کند که تاثیر رسانههای نوین بر مصرف رسانههای جریان اصلی ایران چگونه بوده است. به همین منظور، محقق با استفاده از روش گراندد تئوری دست به مصاحبه عمیق با نخبگان زده است. نتیجه تحقیق نشان میدهد که رسانههای جریان اصلی نه به صرف دلیل ظهور رسانههای نوین تضعیف شدهاند بلکه این رسانهها در مسیر ضعف قرار داشتهاند و رسانههای نوین این ضعف را تشدید کردهاند. مهمترین نکتهای که تعداد چشمگیری از مصاحبهشوندگان به آنها اشاره کردند، این بود که رسانههای نوین بهخودیخود باعث نشدند که این اتفاق رخ بدهد و تنها نقش تشدیدکننده را بازی کردهاند. بااینحال، اغلب مصاحبهشوندگان معتقد بودند که به دلیل کاستیهای رسانههای نوین، روزنامهنگاری حرفهای از بین نخواهد رفت بلکه رسانههای ابزاری وابسته به بازیگران خارج از رسانهها حیات خود را حفظ خواهند کرد و رسانههای مستقل به شکلی ضعیفتر از گذشته باقی خواهند ماند. اما درنهایت، کارکردهای روزنامهنگاری بهعنوان یک خدمت عمومی با اختلال مواجه خواهد شد.https://www.jcsc.ir/article_32530_0fb698b018ce032a65a70bbd521ebbc6.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Shia Marjai'a as an international actor; a study of models of action of social institute of Marjai'a during historyمرجعیت شیعه بهمثابه کنشگر بینالمللی؛ مطالعۀ الگوهای کنش نهاد اجتماعی مرجعیت در گذر تاریخ397432533FAسید روح الله حاج زرگرباشیدکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی0000-0003-2451-8624مجتبی عبدخدائیاستادیار گروه روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20170607Marja’iat is considered the main social institution which manages the religion in the society and leads the Shia in different political and social subjects. This institution actions based on thought of the representation of Imam and usage of rationality and specific power resources at various terrestrial levels and beyond that. This article tries to identify patterns and indicators of social behavior of this institution and to compare objective evidence of its actions with characteristics of international actors as mentioned in theories of International Relations. To do so, qualitative historical research methods were used and periods of Marja’iat and its classification – according to indicators of international relations science including power shift and status of actors – were studied and lastly historical turning points recognized and pattern of role-making explained. Finally, objective evidences of function of this institution in the transnational area, compared with characteristics of international actors. The author's initial hypothesis is adaptation of historical examples with characteristics of actors in international relations which will be tested during this study. The author also believes that time and spatial conditions and the extent to which benefits and goals are reached, considered the underlying elements of influence which form the behavior pattern of this social institution.مرجعیت، اصلیترین نهاد اجتماعی متولی امر دین و عهدهدار نقش رهبری شیعیان در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی است. این نهاد، بر اساس اندیشۀ نیابت فقیهان جامعالشرایط از امام معصوم شکل گرفته، از مبانی خاص عقلانیت و تصمیمگیری و منابع خاص قدرت برخوردار است و در سطوح مختلف سرزمینی و فرا سرزمینی، ایفای نقش میکند. اینک این سؤال مطرح است که چگونه میتوان کنشگری بینالمللی نهاد مرجعیت را با استفاده از مؤلفههای بازیگران روابط بینالملل تبیین کرد. بر این اساس، با هدف شناسایی الگوها و شاخصهای رفتار فرا سرزمینی این نهاد سه معیار اساسیِ بهرهگیری از منابع قدرت، تأثیرگذاری بر فرایندها و رویهها و نظام انگارهای بهعنوان معیارهای اصلی کنشگری در نظریههای روابط بینالملل استخراج گردیده و بر اساس آن، میزان برخورداری نهاد مرجعیت از شاخصههای مذکور به آزمون گذارده میشود. بدین منظور، با استفاده از رویکرد وابستگی به مسیر، از روشهای پژوهش تاریخی کیفی، ضمن مطالعۀ ادوار مرجعیت و تقسیمبندی آن بر مبنای معیار دانش روابط بینالملل، مفاصل حیاتی یا بزنگاههای تاریخی را شناسایی و الگوی این نقشآفرینی را تبیین میکند. درنهایت شواهد عینی کنشگری این نهاد را در عرصۀ فراملی، با ویژگیهای بازیگران بینالمللی مقایسه میکند. فرضیۀ اولیۀ نویسنده، انطباق مصادیق تاریخی با مشخصات بازیگران در روابط بینالملل است که در طول این مطالعه، مورد آزمون قرار خواهد گرفت. همچنین نویسنده بر این باور است که شرایط زمان و مکان و میزان تحقق منافع و اهداف، عناصر زمینهای تأثیرگذاری و شکلدهندۀ الگوی رفتاری این نهاد اجتماعی است.https://www.jcsc.ir/article_32533_8118e4346149e38ba6b2ac539259bd2b.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Shariati's Thoughts on the Status and Rights of Women in Islamاندیشه ی شریعتی درباره ی زن و حقوق او در اسلام7510032534FAصدیقه شکوری رادمرکزمطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهرانJournal Article20180110 <br />The issue of women and their relation to men have been important subjects discussed by many thinkers in this century, from different points of view, depending on their specialities. In this qualitative research, the view of Ali Shariati on women, their familial and social rights in relation to men have been studied and evaluated. He believed in the paramount importance of women in all social changes and developments. Distinguishing three types of women; traditional, so-called modernized and like-Fatima who is independent, and socially active and responsible, Shariati encouraged women to deny western values and way of life and follow Fatima’s steps in life and implement great values of Islam. Although there are some inconsistencies and masculism tendencies in his views, it can be discerned that he believed in women’s ontological equality to men, their independence, and freedom of choice and will. However, based on his belief in natural law and also in preference of family over the individual, he supported some differences in their roles and rights in the family, such as men's guardianship, their right to polygamy and temporary marriage. T the same time, highlighting women’s talent and capabilities and, considering social relations and institutes being constructed rather than natural, he encouraged women to social presence and participation. He did not delve in different aspects of such contribution and did not elaborate on their social and political rights and their boundaries in details, such as their rights to be elected or appointed in different positions.مسأله ی زن و نسبت او با مرد از موضوعات مهم مورد توجه در قرن حاضر بوده و اندیشمندان گوناگون هریک به فراخور حوزه ی کار خود به جهات مختلف آن پرداخته اند. در پژوهش کیفی حاضر، دیدگاه های انسان شناسی دکتر علی شریعتی در باره ی زن، حقوق خانوادگی و اجتماعی او و نسبت وی با مرد مورد مطالعه و تحلیل محتوایی قرار گرفته است. وی بر اهمیت نقش زنان در تحولات اجتماعی تاکید کرد و با تمییز سه تیپ شخصیتی میان زنان (زن سنی، شبه مدرن و فاطمه وار) زنان را به پیروی از فاطمه و ارزشهای اسلامی دعوت کرد. با وجود پاره ای تعارضات و گرایشات مرد سالارانه در آرای او، می توان دریافت که وی به برابری انسانی زن و مرد، آزادی ، اختیار و استقلال زن باور داشت اما با اعتقاد به نظریه ی حقوق طبیعی و اصالت خانواده، از اختلاف نقش زن و مرد و در نتیجه تعهدات و حقوق مختلف آنها در خانواده حمایت کرد، مانند سرپرستی مرد درخانواده، چند همسری و ازدواج موقت. وی نهادهای اجتماعی را متفاوت از نهاد خانواده و غیرطبیعی می دانست و با برجسته کردن استعدادها و توانایی های زنان بر حضور و مشارکت اجتماعی آنان پای فشرد اما درباره ی حقوق سیاسی- اجتماعی زنان و حدود آن ها ، مانند حق انتخاب شدن یا انتصاب آنها برای تصدی پست های مختلف، بحث نکرد.<br /> https://www.jcsc.ir/article_32534_764d9c03aa92c54d0b22b697be0ecd3a.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Representation of Relationships between Entrepreneur and Venture Capitalist in Iranian TV Series after Iran-Iraq Warبازنمایی مناسبات کارآفرین و سرمایهدار در سریالهای تلویزیونی بعد از جنگ تحمیلی10112432535FAزرین زرداردانشگاه علامه طباطباییرحمان علیزادههیات علمی دانشگاه گرگان0000-0002-9787-0832Journal Article20170822In Entrepreneurial economics, relationships between entrepreneur and venture capitalist - as a developmental relationship- is very important and it’s representation in media plays crucial role in constructing public culture. In this paper, we try to understand that How Entrepreneur and venture capitalists’ relationships and it’s transformations during more than two decades have represented in TV series?<br /> To achieve this goal, all TV series which produced after Iran-Iraq war (1989-2012) considered and four TV series include “Mazrae’ Aftabgardan, Pilehayeh Parvaz, Rahe’ bi Payan and Asre’ Paeezi” selected for final analysis. The main stories of these series were entrepreneurship and finally, Texts analyzed via Narrative analysis and Thematic analysis. <br /> Results show that the relationship between Entrepreneur and venture capitalist is confrontational relationship in which capitalist hinders against entrepreneurial ideas because of his short term, immediate benefits. The TV series don’t offer any alternative solution for fundraising and developing the entrepreneurship. Findings indicate absence of venture capitalist and media focus on governmental funding in support if entrepreneurs. The negative attitude to private venture capitalists doesn’t change during decades.در اقتصاد مبتنی بر کارآفرینی، رابطه میان کارآفرین و سرمایهدار – به عنوان یک رابطه توسعه بخش- از اهمیت اساسی برخوردار است و بازنمایی رسانه ای آن به خاطر نقشی که در شکل دهی به فرهنگ عمومی دارد، اهمیت دارد. این مقاله میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که روابط میان «کارآفرین» و «سرمایهدار» در محتوای نمایشی دورههای تاریخی بعد از جنگ چگونه بازنمایی شده و چه تغییراتی را به خود دیده است؟<br /> برای دستیابی به چنین منظوری، تمام سریال های تلویزیونی تولیدی بعد از جنگ ایران و عراق (1368-1391) مورد بررسی قرار گرفتند و از آن میان چهار سریال «مزرعه آفتابگردان، پیله های پرواز، راه بی پایان و عصر پاییزی» برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. داستان محوری این چهار سریال موضوع کارآفرینی بود. در نهایت تمام قسمت های این چهار سریال با روش تحلیل روایت و تحلیل مضمونی بررسی شدند.<br /> یافته ها نشان می دهند که رابطه میان کارآفرین و سرمایه دار رابطه ای تقابلی است که در آن سرمایه دار به خاطر منافع آنی و کوتاه مدت خود در برابر ایده های کارآفرینانه مانع تراشی می کند. سریال های تلویزیونی هیچ راه حل جایگزینی برای جذب سرمایه و توسعه کارآفرینی ارائه نمی دهند. نتایج حاکی از غیاب سرمایه دار و تمرکز بر حمایت دولتی از کارآفرین است. نگرش منفی به سرمایه دار پس از گذشت دو دهه تغییری نکرده است.https://www.jcsc.ir/article_32535_ac291f3fdc939fe06258f65f98f36ee6.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Everyday Life in Womanly Receptions(The Case of Study: Housewives of Hamedan)زندگی روزمره در مهمانی های زنانه (مورد مطالعه: زنان خانه دار شهر همدان)12514832536FAجمال محمدیاستاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کردستانهانیه سالمدانشجویوسف پاکدامندبیر جامعه شناسی دبیرستان0000-0002-3858-9338Journal Article20171010The lived experiences of women in receptions can be a subject of sociological inquiry, since women usually practice their personal lives, concerns, problems, and intersubjective conflicts in these spaces. The qualitative scrutiny of these festive circles as the text in the total context of daily feminine life can lead us to an understanding of the significatory and identity-making layers of daily female acts, habits and rites. The arena of study in this research, are women participating in womanly receptions of Hamedan. After interviewing with 20 individuals of the women of arena of study, the theoretical fullfilment was obtained, and then the data analysis, based on the results of interviews and observations, started. According to the results, individual and cultural factors were recognized as motivating categories for participating in womanly receptions. As one the main reasons in turning to these womanly receptions is a kind of feminine space or mood which is dominant on these receptions. The outcome of the attendence of women in these receptions is the formation of new kinds of femininity and mutation in traditional feminine models. What as the core factor has the ability to make relation amongst the motivations, reasons and outcomes of women's attending the receptions is the female life style which shapes their acts, descisions and thoughts. In this life style which is also sustained through society and dominant discourses the selfsameness of women with home and the private domains is naturalized as if it is the only way of living and experiencing femininity.تجارب زیستۀ زنان در مهمانیها از آنجا میتواند موضوع تأمل جامعهشناختی باشد که زنان معمولاً زندگی شخصی، دغدغهها، مسائل و درگیریهای بینالاذهانیشان را در این مکانها تمرین میکنند. واکاوی کیفی این محافلِ مهمانی بهمثابه متنی در دل کلیت زندگی روزمرۀ زنانه میتواند ما را به فهم لایههای معناساز و هویتبخش کنشها، عادات و مناسک روزمرۀ زنانه رهنمون سازد. میدان مطالعۀ پژوهش، زنان مشارکتکننده در مهمانیهای زنانه در شهر همدان هستند که بر اساس شیوۀ نمونهگیری مبتنی بر تکنیک گلولهبرفی انتخاب شدهاند. پس از مصاحبه با 20 نفر از زنان میدان مطالعه، اشباع نظری حاصل شد و سپس تحلیل دادهها بر مبنای نتایج مصاحبه و مشاهدات موردی آغازگردید. بر مبنای نتایج بهدستآمده عوامل اجتماعی، فردی و فرهنگی بهعنوان مقولات انگیزهبخش برای شرکت در مهمانیهای زنانه شناسایی شدند. ازجمله عمدهترین دلایل رویآوردن به مهمانیهای زنانه نوعی فضا یا حالوهوای زنانه است که بر این مهمانیها حاکم است. پیامد حضور زنان در این مهمانیها شکل-گیری نوع جدیدی از زنانگی و تغییر الگوهای سنتی زنانه میباشد. آنچه بهعنوان مقوله هستهای توانایی ایجاد ارتباط بین انگیزهها، دلایل و پیامدهای حضور زنان در مهمانیها را دارد سبک زندگی زنانهای است که به کنشها، تصمیمات و افکار زنان شکل میدهد. در این سبک زندگی که ایضاً بهواسطۀ جامعه و گفتمانهای مسلط تقویت میشود اینهمانی زن و خانه و حوزۀ خصوصی چنان طبیعی جلوه داده میشود که گویی یگانه راه زیستن و تجربه کردن زنانگی میباشد.https://www.jcsc.ir/article_32536_172f55012aa9e771308d0dbfd97f6675.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723A Recommendation for Multisited-ethnography: Lifegraphyپیشنهادی برای بررسی اتنوگرافیک پدیدههای چندجایی: زندگینگاری14917432537FAعلی مراد عناصریپژوهشگرJournal Article20171218this article is a suggestion on multi-sited ethnography for multi-cultural ethnicity in Iran. I study on this method by the way that Marcus suggested but I stressed on Marxism to draw an utopia which will be make by friendship rather than capitalistic hegemony in social relations. I mixed Marxian Critic on capital(s) and foucauldian critic on power to have a critic of culture-centrist hegemony. My suggestion has been made in my field work on "friendship" (among men) from 2014 to 2015 in multi-sites like dormitory, barracks, gymnasium, café, student housing, public baths, inns, etc. I want to make a multi-sited ethnography that includes non-places (Marc Augé) with heterotopic (Foucault) situation (Debord). I named this method: "lifegraphy". I do my lifegraphy in many trips among Tehran, Kurdish region and Azerbaijan. My lifegraphy is about male - male friendships, some things like Foucault's "Lives of Infamous" and Delouz's "a life". I mix them togetherاین مقاله در پی آن است که با طرح مسالهی چندجایی بودن برخی پدیدهها به ویژه در پیوستار چندقومیتی، و از نظر نگارنده، چندزیستی ایران ـ نه ترکیبی و چندرگه بودن ـ، نشان دهد که چه امکانات اتنوگرافیکی پیش روی پژوهشگر وجود دارد. پرسش پیش روی نویسنده از دل کار میدانی و مشکلاتی که در عمل رخ نمودهاند برخاسته و سپس در پی آن بودهام که چهارچوب روشی را بسازم که به لحاظ نظری و راهنمایی عملی، برای پژوهشهایی این چنین راهگشا باشد. بنیاد کار بر نوشتهی مارکوس و پیشنهاد او برای در ـ پراکسیس ـ ساختن گونهای از اتنوگرافی چندجایی گذاشته شده است. از پی همین پراکسیس، تلاش کردهام این چنین روشی را در جاهایی پی بگیرم که به تعبیر اوژه، نامکان هستند. نامکانهایی که در پیشنهاد من، ویژگی هتروتوپیای فوکویی دارند. از این رو، چنین شکلی از مردمنگاری، دست به آفرینش میدان و موضوع مورد مطالعهاش میزند؛ آفرینشگری، آن چنان که فوکو بدان میپردازد. نام این پیشنهاد را «زندگینگاری» میگذارم.https://www.jcsc.ir/article_32537_a6313aa8a4c47d5c70f39a730cec9fcb.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Presentation of Cultural Information Management Model in Iran's Cultural Organizations and Centersارائه الگوی مدیریت اطلاعات فرهنگی در سازمانها و مراکز فرهنگی ایران17520032539FAسیدمحسن میرگروه مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی-دانشگاه آزاداسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران- دانشکده مدیریت-تهران-ایرانسیدرضا صالحی امیریدانشیار و عضو هیات علمی دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی ،علوم و تحقیقات تهران، ایرانعباسعلی قیومیدانشیار و عضو هیات علمی دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی ،واحد تهران شمال ، ایرانفاطمه عزیزآبادی فراهانیاستادیار و عضو هیات علمی دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی ،علوم و تحقیقات تهران، ایرانJournal Article20180404This research is objective and applied research and in terms of data type, compilation (quantitative and qualitative), and as a method of data collection, a descriptive survey type. The statistical population of this study is all the experts in the field of cultural management and information management, especially in the Ministry of Culture and Islamic Guidance, of which 30 were targeted as a statistical sample. The research instrument was a researcher-made questionnaire. The main dimensions and elements of cultural information management based on library studies and theoretical foundations (theories, methods and models) and the study of the history of research in Iran and the world in 4 dimensions and 23 components (6 components of identification, 5 components of documentation, 6 components of organization And storage, and 6 diffusion and application components) were extracted and provided to the respondents for confirmation. The results of factor analysis in all cases confirmed the extracted components based on the theoretical foundations and the literature of the research. Due to the high load factor of 23 components of cultural information management from 0.4, all of these components are used in the final model.هدف پژوهش حاضرارائه الگوی مطلوب مدیریت اطلاعات فرهنگی جهت یکپارچه سازی اطلاعات فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر نوع دادهها، تلفیقی (کمی و کیفی) و از نظر نحوة گردآوری دادهها، توصیفی از نوع پیمایشی میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه صاحب نظران حوزه مدیریت فرهنگی و مدیریت اطلاعات بویژه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند که تعداد 30 نفر از آن ها بصورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. ابعاد و مولفه های اولیه مدیریت اطلاعات فرهنگیبراساس مطالعات کتابخانه ای و مبانی نظری (نظریه ها، روشها و مدل ها) و مطالعه پیشینه تحقیق در ایران و جهان در 4 بعد و 23 مؤلفه (6 مولفه شناسایی، 5 مولفه مستندسازی، 6 مولفه سازماندهی و ذخیره، و 6 مولفه اشاعه و کاربرد) استخراج شد و برای تایید در اختیار پاسخگویان قرار گرفت. بخش پایانی پرسشنامه با 17 گویه به بررسی مهمترین موانع مدیریت اطلاعات فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می پردازد. روایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش روایی محتوا و با نظر اساتید راهنما و مشاور و چند صاحبنظر صاحب تألیف در حوزه مدیریت اطلاعات و مدیریت فرهنگی پس از اعمال اصلاحات محدود مورد تأیید قرار گرفت. برای سنجش پایایی ابزار نیز پرسشنامه تحقیق پس از توزیع آزمایشی، از طریق آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که ضریب 91/0 به دست آمد. به منظور تحلیل استنباطی نیز از روشهای متعددی همچون تحلیل عاملی، t تک نمونهای و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی در تمام موارد، مولفه های استخراج شده بر پایه مبانی نظری و ادبیات پژوهش را تایید کردهاند و باتوجه به بالا بودن میزان بارعاملی 23 مولفه مدیریت اطلاعات فرهنگی از 4/0، تمام این مولفه ها در مدل نهائی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آزمون فریدمن نیز نشان داد که بین رتبههای موانع مدیریت اطلاعات فرهنگی تفاوت معنیداری وجود دارد. از طرف دیگر "ضعف در مدیریت محتوا" با میانگین 46/8، مهمترین مانع مدیریت اطلاعات فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از دیدگاه پاسخگویان بوده است. محقق براساس تحلیل ابعاد و مولفه های به دست آمده از مدیریت اطلاعات فرهنگی و شناسایی مهمترین موانع آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته، الگوی مطلوب مدیریت اطلاعات فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کرده است.https://www.jcsc.ir/article_32539_05766fce025435086dec9187566eae7d.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723A Study of National Media Policy in the Field of Health Communication With focus on health oriented television programmes in 1395مطالعه سیاست های رسانه ملی در حوزه ارتباطات سلامت (با تاکید بر برنامه های اصلی سلامت محور سیما در سال 1395)20122632587FAعلیرضا عبداللهی نژاداستادیار گروه روزنامه نگاری دانشکده علوم ارتباطات- دانشگاه علامه طباطبایی (ره)حسین بصیریان جهرمیدکترای علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی (ره) و مدرس دانشگاه0000-0001-9900-0382مرضیه نحویکارشناسی ارشد علوم ارتباطاتJournal Article20170928<span>This article examines the policy of the national media in the field of health. To this end, and in order to answer the questions of: “What are the policies of health TV-programs (Islamic Republic of Iran Broadcasting)?"; "Which aspect of health (physical, mental, social, and spiritual) are the programs focused on?"; and "Is the focus of health programs prevention and improvement of health or treatment of the disease?", mixed-method research will be used in two parts, quantitative (content analysis) and qualitative (comparative analysis). Moreover, theories of persuasive communication, cultivation theory and agenda setting will be used and applied to a random selection of television programs with health-related titles, out of which 10 episodes have been reviewed, and in total 100 shows has been analysed. In the quantitative part, through the use of the quantitative analysis software program SPSS, several tables have been extracted and analysed, and then compared to indicators derived from the Health Professional Council of the National Media, and will examine the extent to which the Council’s television health program guidelines are implemented. The results of this research show that the largest volume of health-related programs is concerned with physical health and most of these programs are primarily focused on both prevention and treatment. Additionally, in some instances one does not witness any consistency between the strategies of the council and the programs being produced.</span><span>این مقاله به بررسی نحوه سیاستگذاری رسانه ملی در حوزه سلامت پرداخته است. به این منظور و با هدف پاسخگویی به این سؤالها که: «سیاستگذاری برنامههای سلامتمحور تلویزیون (سیمای جمهوری اسلامی)، چگونه است؟» «محوریت موضوعی برنامههای سلامتمحور بر کدامیک از ابعاد چهارگانه سلامت (جسمی، روحی، اجتماعی و معنوی) متمرکز شده است؟» و «محوریت برنامههای سلامتمحور پیشگیری و بهبود سلامت است و یا درمان بیماری؟»، از روش آمیخته (ترکیبی) و در دو بخش کمی (تحلیل محتوای کمی) و کیفی (مطالعه تطبیقی) استفاده شده است. همچنین ضمن کاربست و بهرهگیری از نظریههای «ارتباط برای ترغیب» « کاشت» « برجستهسازی» از هر عنوان برنامه سلامت محور سیما که به طور تصادفی انتخاب شده، 10 قسمت برنامه بازبینی و در مجموع 100نوبت-برنامه تحلیل شده است. در بخش کمی با استفاده از نرمافزار تحلیل کمی (اس پی اس اس) جداول فراوانی استخراج و تحلیلشده که در نهایت با شاخصهای بهدستآمده از شورای تخصصی سلامت رسانه ملی، مورد مقایسه قرار گرفته و میزان اجرایی شدن دستورالعمل آن شورا در برنامههای سلامتمحور سیما مورد بررسی قرارگرفته است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان میدهد بیشترین حجم برنامههای سلامتمحور بعد سلامت جسمانی را مورد توجه قرار دادهاند و بیشتر برنامهها پیشگیری و درمان را بهصورت توأمان مدنظر داشتهاند. همچنین در برخی موارد نیز، همسویی بین راهبردهای شورای سلامت و برنامههای تولید شده مشاهده نمیشود.</span>https://www.jcsc.ir/article_32587_9d0339827e876f423c5872d83f4f69b8.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723A Content Analysis of the Coverage of Climate Change in Farsi Language Websitesتحلیل محتوای اخبار مربوط به تغییرات آب و هوایی در وبسایت های فارسی زبان22726332920FAنسترن خواجه نوریدانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانهآیدا ابوترابیدانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانهJournal Article20180312<span>The issue of global warming is one of the most important environmental issues of the century because its effects and consequences will change the lives of all nations. The media, as one of the most influential elements of society, play a crucial role in informing public opinion about this global challenge. </span><br /><span>The research “A Content Analysis of the Coverage of Climate Change in Farsi Language Websites” explores the coverage of the news related to the global warming and climate change among the online Farsi language media throughout the summer months of 2017.</span><br /><span>The research method used for this report has been ‘content analysis’. First, the original data (the content published in news agencies and public news portals) were identified by tracking keywords, then, statistical analyses have been applied based on the predetermined indicators and in line with the research’s objective. The results were then analyzed using statistical tables. One of the most important results gathered has been the two-folds increase in the number of content produced in the summer of 2017 compared to the summer of 2016. Also, the number of unique news (without repetition) has been 304, meaning, that in the summer of 2017, only 304 different content was produced for publication on the online media. In order, ISNA, Iranian Young Journalist’s Club, Mehr News, Khabar Online and Tasnim were the media with the most published content about climate change during 2017’s summer months.</span> <br /> <br /> <br /> <br /> پژوهش «تحلیل محتوای اخبار مربوط به تغییرات آب و هوایی در وبسایتهای فارسی زبان»، به بررسی پوشش اخبار مربوط به گرمایش زمین و تغییرات آب و هوایی در رسانههای آنلاین عمومی فارسی زبان در سه ماهه تابستان 1396 میپردازد. <br />برجستهسازی، مسئولیت اجتماعی رسانه و ارتباطات زیستمحیطی، چارچوب نظری اصلی این پژوهش را تشکیل میدهند. این تحقیق با استفاده از تحلیل محتوا و با ابزار پایش رسانهای صورت گرفته است. از مهمترین نتایج آن میتوان به افزایش حدود دو برابری تعداد محتواهای تولید شده در تابستان 96 نسبت به تابستان 95 اشاره کرد. از میان 1042 رسانه بررسی شده، 245 رسانه به پوشش اخبار مربوط به تغییرات آب و هوایی پرداختهاند و تعداد خبرهای منحصربهفرد (بدون تکرار) تعداد 304 عدد بوده است. خبرگزاری ایسنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرآنلاین و تسنیم رسانههایی بودند که به ترتیب بیشترین مطالب را درباره تغییرات آب و هوایی در سه ماهه تابستان 96 منتشر کردند.https://www.jcsc.ir/article_32920_17d5e73f80bae152c8c4701a23f0e1f4.pdfانجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطاتمطالعات فرهنگی و ارتباطات2008-5575145120180723Explaining the Role of Culture in Creating an Entrepreneurial Universityتبیین نقش فرهنگ در ایجاد دانشگاه کارآفرین26528632540FAامیررضا علیزاده مجدگروه کارآفرینی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین،قزوین، ایرانعلی بدیع زادهاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین، گروه مدیریت صنعتی، قزوین، ایرانرسول حسینیاستادیار گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایرانحمیدرضا سعیدنیادانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، گروه مدیریت بازرگانی، تهران، ایرانابوتراب علیرضاییاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، گروه مدیریت صنعتی، تهران، ایرانJournal Article20171121<span>The pace of change is a characteristic of the 21st century, and sometimes the pace of these changes is increasing, and most societies ignore their perceptions. The prevailing atmosphere of today's economy is the risk associated with uncertainty and can not be countered by these corrective actions and these changes as well as the creation of a sustainable competitive advantage. The first generation of universities, the mission of education and the second generation, in addition to its previous task, is also responsible for research, but the third-generation academic, called the Entrepreneur's University, is also a leading actor in the country's economic growth and development, in addition to its teaching and research function. Looking at the world's top universities in internationally acclaimed systems, one can get, between academic rank and political, economic, and political power. . . Communities have a meaningful relationship. An entrepreneurial university is not a university or organization, but a structure or culture. A culture that brings creative and innovative growth and development to the surrounding environment. Accordingly, in this paper, after the concept of the term Babayan entrepreneurship, the problems of today's universities with the industrial approach and transformation in the mission of universities, the need for entrepreneurship in the context of university and the role of the university in industrial development, then the role of culture as an academic tool in establishing the concept of university The entrepreneur was referred to as well as the morale and culture in the academic environment.</span><span>سرعت تحولات از ویژگیهای قرن بیست و یکم میباشد و گاه سرعت این تغییرات بهقدری فزاینده است که بیشتر جوامع از درک آن غافل میشوند. فضای حاکم بر اقتصاد امروز، ریسک توأم با عدم اطمینان است و با حرکات اصلاحی نمیتوان به مقابله و این تغییرات و همچنین ایجاد مزیت رقابتی پایدار پرداخت. نسل اول دانشگاهها رسالت آموزش و نسل دوم علاوه بر وظیفه قبل، پژوهش را نیز عهدهدار، اما نسل سوم آکادمیک که دانشگاه کارآفرین نام دارد علاوه بر وظیفه آموزش و پژوهش، بازیگر نقش اول در رشد و توسعه اقتصادی کشور است. با نگاهی به دانشگاههای برتر دنیا در نظامهای بینالمللی معتبر میتوان دریافت، بین رتبه آکادمیک و قدرت سیاسی، اقتصادی و . . . جوامع رابطه معناداری وجود دارد. دانشگاه کارآفرین نه یک دانشگاه یا سازمان، بلکه یک ساختار یا فرهنگ است. فرهنگی که خلاقیت و رشد و توسعه نوآورانه را برای محیط پیرامون خود به ارمغان خواهد آورد. بر همین اساس در این نوشتار پس از مفهومپردازی واژه کارآفرینی بابیان مسائل امروز دانشگاههای با رویکرد صنعتی و تحول در مأموریت دانشگاهها، بهضرورت کارآفرینی در بستر دانشگاه و نقش دانشگاه در توسعه صنعتی پرداختهشده، سپس به نقش فرهنگ بهعنوان یک مغز افزار آکادمیک در بسترسازی مفهوم دانشگاه کارآفرین اشاره گردید و همچنین روحیه و فرهنگ در محیط آکادمیک نیز موردبررسی قرار گرفت.</span>https://www.jcsc.ir/article_32540_827833f0927e1fd17b8579e4cad6a84a.pdf